مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام ( آغاز ماه مُحرّم )
شکـر خـدا که زنـده هـستم این محرم باز آمـدم زیـر لـوای اشک و پـرچـم آقــا بـرای مـاهــتـان دلـتـنــگ بــودم دلتنگ رخت و شال مشکی رنگ بودم بـاز آمـدم تـا یـار سـیـنـهچـاک بـاشـم در روضههـایت زائـر افـلاک بـاشـم ای کاش با عـشـق شما زیـبـا بـمـیرم در کـربـلا در روز عـاشـورا بـمـیرم از کودکی با عشـقـتان من قـد کـشیدم بد دیدی از من از تو جز خوبی ندیدم من را جدا از خود مکن تا زنده هستم تو پـرچـمت باشد سـیه من رو سیاهم تو عـصمت مطلق ولی من در گناهم عُـمری بود با داغـتـان بـد حـالـم آقـا تو بـودی و در امـتـحـان حق قـبـولی تـو بـودی و مـظـلـومـی آل رسـولـی یکدفعه با پا پیکر تو زیر و رو شد مکشوف میگویم که در مقتل چها شد پـاهای زهـرا تا که در گـودال وا شد سرها به نی شد تا به کوفه ریسه بردند |